دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 2015
تعداد نوشته ها : 3
تعداد نظرات : 0
Rss
طراح قالب
GraphistThem272

کربلا

خاک شرم دارد

قطره ها گریان

نیزار می نوازد درد را

می رقصد خون

شمشیرها نالان

می بازد مرد را

فُرات خاموش

قلب ها یخبندان

می گدازد چهره های سرد را

خارها  رنگین

سنگها برّان

می شکافت پای فرد را

می جوشد تازیانه

می پوشد صورت سه ساله

سیلی خشم زرد را

دسته ها :
روزمادر

برای خرید کادوی روز مادر با نوه های  آرمین و رامین وارد مغازه گل فروشی شدیم و نوه کوچکترم آرمین با شیرینی زبونی گفت: عزیزجون عزیزجون گل قیمز بخریم

با لبخند بوسه به سرش زدم گفت: هرچه تو بگی عزیزم

رامین ادامه داد: مامانی گل سرخ خیلی دوست داره و همیشه میگه: «گل سرخ نشانه محبت و دوست داشتن»

  مدتی که عروسم در بیماستان بستری و حالش اصلا خوب نیست بچه ها ناز من دوری از مادر براشان سخت بود پسرها با خوشحالی دو تا شاخه گل سرخ غنچه ی انتخاب کردن بغض گلویم فشارد به سختی جلوی ریزش اشکام گرفتم و آب دهان قورت دادم  و به گل فروش گفتم: آقا این دو تا شاخه برام درست کنید

پسر با شادی گلها  دستشون گرفتن و من آه از ته دل کشیدم و سه تایی راهی بیمارستان شدیم برای رسیدن به بخش آی سی یو بچه ها دوان دوان خودشان پای آسانسور رساندن

با ورود ما به بخش و بخش در وضعیت اضطراری بود و عروس تمام کرده و هر دو انها بغل کردم

رامین با گریه می گفت مامان تو که نگفته بود گل سرخی برای جدایی!!!!!!!!!!!!!!!


میترا فهیم نیا

دسته ها : داستان
شعر  

اینجا من، آنجا من هرجا من 
مسافر جاده بی انتها من
فروشنده من و خریدار من
مالباخته ی بی مدعا من
گمگشته من ، یابنده من 
دیر نشین دلها من
فاتح من مفتوح من
سردار بی همتا من
عاشق رسوا من ، سالار عشاق من
نور خدای باشد میترا من
میترا فهیم نیا 92/11/3

دسته ها : شعر
X