دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1999
تعداد نوشته ها : 3
تعداد نظرات : 0
Rss
طراح قالب
GraphistThem272
روزمادر

برای خرید کادوی روز مادر با نوه های  آرمین و رامین وارد مغازه گل فروشی شدیم و نوه کوچکترم آرمین با شیرینی زبونی گفت: عزیزجون عزیزجون گل قیمز بخریم

با لبخند بوسه به سرش زدم گفت: هرچه تو بگی عزیزم

رامین ادامه داد: مامانی گل سرخ خیلی دوست داره و همیشه میگه: «گل سرخ نشانه محبت و دوست داشتن»

  مدتی که عروسم در بیماستان بستری و حالش اصلا خوب نیست بچه ها ناز من دوری از مادر براشان سخت بود پسرها با خوشحالی دو تا شاخه گل سرخ غنچه ی انتخاب کردن بغض گلویم فشارد به سختی جلوی ریزش اشکام گرفتم و آب دهان قورت دادم  و به گل فروش گفتم: آقا این دو تا شاخه برام درست کنید

پسر با شادی گلها  دستشون گرفتن و من آه از ته دل کشیدم و سه تایی راهی بیمارستان شدیم برای رسیدن به بخش آی سی یو بچه ها دوان دوان خودشان پای آسانسور رساندن

با ورود ما به بخش و بخش در وضعیت اضطراری بود و عروس تمام کرده و هر دو انها بغل کردم

رامین با گریه می گفت مامان تو که نگفته بود گل سرخی برای جدایی!!!!!!!!!!!!!!!


میترا فهیم نیا

دسته ها : داستان
شعر  

اینجا من، آنجا من هرجا من 
مسافر جاده بی انتها من
فروشنده من و خریدار من
مالباخته ی بی مدعا من
گمگشته من ، یابنده من 
دیر نشین دلها من
فاتح من مفتوح من
سردار بی همتا من
عاشق رسوا من ، سالار عشاق من
نور خدای باشد میترا من
میترا فهیم نیا 92/11/3

دسته ها : شعر
X