برای خرید کادوی روز مادر با نوه های آرمین و رامین وارد مغازه گل فروشی شدیم و نوه کوچکترم آرمین با شیرینی زبونی گفت: عزیزجون عزیزجون گل قیمز بخریم
با لبخند بوسه به سرش زدم گفت: هرچه تو بگی عزیزم
رامین ادامه داد: مامانی گل سرخ خیلی دوست داره و همیشه میگه: «گل سرخ نشانه محبت و دوست داشتن»
مدتی که عروسم در بیماستان بستری و حالش اصلا خوب نیست بچه ها ناز من دوری از مادر براشان سخت بود پسرها با خوشحالی دو تا شاخه گل سرخ غنچه ی انتخاب کردن بغض گلویم فشارد به سختی جلوی ریزش اشکام گرفتم و آب دهان قورت دادم و به گل فروش گفتم: آقا این دو تا شاخه برام درست کنید
پسر با شادی گلها دستشون گرفتن و من آه از ته دل کشیدم و سه تایی راهی بیمارستان شدیم برای رسیدن به بخش آی سی یو بچه ها دوان دوان خودشان پای آسانسور رساندن
با ورود ما به بخش و بخش در وضعیت اضطراری بود و عروس تمام کرده و هر دو انها بغل کردم
رامین با گریه می گفت مامان تو که نگفته بود گل سرخی برای جدایی!!!!!!!!!!!!!!!
میترا فهیم نیا
اینجا من، آنجا من هرجا من
مسافر جاده بی انتها من
فروشنده من و خریدار من
مالباخته ی بی مدعا من
گمگشته من ، یابنده من
دیر نشین دلها من
فاتح من مفتوح من
سردار بی همتا من
عاشق رسوا من ، سالار عشاق من
نور خدای باشد میترا من
میترا فهیم نیا 92/11/3